احساس درد از دور
به گزارش روابط عمومی انتشارات بنیاد، سالهای طولانیست که در ادبیات معاصر، شاخهای به نام «ادبیات مهاجرت» را میشناسیم، کما اینکه خود «مهاجرت» نیز پدیدهای مربوط به جهان معاصر است. هرچند که قرنها گذشته از روزی که خواجه حافظ شیراز سرود: «ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم/ ز بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم»، اما هنوز هم بر سر چیستی و چگونگی این ژانر ادبی بحث است.
از آنجا که ادبیات اساساً مقولهای برخاسته از رنج درونیست، هجرت نیز با خود نوعی غم و اندوه دارد؛ پس طبیعیست که با دور شدن هر دست به قلمی از سرزمین مادری خود، منتظر شرحی آمیخته با شادی و غم درباره این فصل از زندگی او باشیم. حتی در کتابی مثل «عطر سنبل عطر کاج» نوشتهی فیروزه جزایری دوما، (که با ادبیاتی طنازانه درباره مهاجرت یک خانواده آبادانی به فرانسه صحبت میکند) هم میتوان لحظاتی بغض کرد.
ادبیات مهاجرت چیست؟
البته نباید ناگفته بماند که «ادبیات مهاجرت» عنوانیست که هنوز بر سرش دعواست و حتی گروهی از نویسندگان ایرانی معتقدند باید از ادبیات مهاجرت با عنوانهای دیگر یاد شود. این دسته از افراد که چنین نظری دارند، در کشورهای اروپایی با سبقه بالای سیاسی ساکن هستند، پس نامگذاریهای دیگر را بیشتر قبول دارند. اما در آمریکا که اساسا قارهای متشکل از مهاجران است، همین ترکیب «ادبیات مهاجرت» را میپسندند.
هر کدام از این عنوانها را درنظر بگیریم، این ادبیات، ادبیاتی است که خارج از ایران به وجود آمده است؛ ضمن اینکه اگر تبعید اتفاق افتاده باشد، آن هم خود معنای مشخصی دارد و باید دانست بسیاری از کسانی که در خارج از کشور اثر ادبی خلق میکنند، به اختیار و انتخاب خود زندگی در کشوری دیگر را برگزیدهاند.
زبان فارسی یا غیر از آن؟
سابقهی ادبیات مهاجرت شاید به اولین مهاجرت ایرانیان به خارج از ایران (که غالبا افراد مختلفی از حزب تودهی آن زمان بودند) در سالهای دور، برگردد. آنها مجلاتی را منتشر کردند و در واقع آن چیزی را پایهگذاری کردند که ما امروز ادبیات مهاجرت مینامیم. ادبیات مهاجرت ادبیاتی است که به وسیله ایرانیها در کشور میهمان نوشته میشود. برای مثال، «بادبادکباز» خالد حسینی(نویسنده افغانستانی مقیم آمریکا) جزو ادبیات مهاجرت بهشمار میآید؛ اما فرق عمدهاش با ادبیات مهاجرت این است که در ادامه سنت ادبیات انگلیسیزبان نوشته شده و باید در مقایسه با ادبیات انگلیسیزبان به آن نگاه کرد.
بسیاری از کارشناسان ادبی، ادبیاتی را که در خارج از ایران به زبان انگلیسی یا فرانسه نوشته میشود، جزو ادبیات مهاجرت میدانند؛ اما بسیاری دیگر، این را امری اشتباه میدانند که آثار غیرفارسیزبان را ادبیات مهاجرت بدانیم؛ زیرا تسلط فرد به زبان میزبان اهمیت دارد. جالب است بدانید در خارج از کشور هم سر این موضوع دعوا وجود دارد. زبان فارسی عنصری زنده است و کسی که از کشورش دور میافتد دیگر نمیتواند همپای آن قدم بردارد.
ملاک موفقیت چیست؟
ادبیات مهاجرت موفق، ادبیاتی است که جهانی شده باشد، توجه منتقدان معتبر جهان را به خود جلب کرده باشد و جادههای بینالمللی را متوجه خودش کرده باشد و حتی فیلمی بر اساس آن ساخته شده باشد و توسط کشورهای دیگر خوانده شود. با این تفسیر شاید بتوان گفت ادبیات مهاجرت ما زیاد موفق نیست. فرقی نمیکند مخاطب ادبیات مهاجرت یک ایرانی باشد یا کسی که در خارج از ایران زندگی میکند. مخاطب ادبیات مهاجرت، مخاطب ادبیات است.
یادمان باشد خالد حسینی با «بادبادکباز» و «هزاران خورشید تابان» جهانی شد و بر اساس «بادبادکباز» فیلمی ساخته شد و حتی آنقدر سینمای آنها عقب بود که از هنرپیشهی ایرانی استفاده کردند. اما حتی نویسندگان ما که به زبان میزبان نوشتند هم حرفی در سطح جهانی برای گفتن نداشتند.
منبع: نشانک