روابط عمومی انتشارات بنیاد پیشگیری از آسیب های اجتماعی: مطالعه یکی از مهمترین ابزارهای رشد فکری، اجتماعی و روانی انسان است. اما الگوهای مطالعه میان افراد بسته به جنسیت، طبقه اجتماعی، سن، تحصیلات و فرهنگ میتواند بسیار متفاوت باشد. در جوامع مختلف، از جمله ایران، همواره این پرسش مطرح بوده که آیا زنان و مردان به یک شکل مطالعه میکنند؟ آیا ترجیحات، انگیزهها، و شیوههای مطالعه میان آنها تفاوت دارد؟ این مقاله در پی پاسخ به این پرسشها، با نگاهی فرهنگی و جامعهشناختی، به بررسی تفاوتهای مطالعهای میان زنان و مردان میپردازد و به تبیین علل و پیامدهای این تفاوتها میپردازد.
مروری بر وضعیت مطالعه در ایران
بر اساس آمارهای رسمی، سرانه مطالعه در ایران پایینتر از میانگین جهانی است، اما زنان ایرانی طی دهههای اخیر سهم فزایندهای در مطالعه آزاد، کتابخوانی داستانی و تحصیلات دانشگاهی داشتهاند. از سوی دیگر، مردان نیز سهم بالایی در مطالعه منابع تخصصی، فنی، و تحلیلی دارند. همین تفاوتهای آماری، انگیزهای برای تحلیل عمیقتر این پدیده است.
تفاوتهای موضوعی در انتخاب کتاب
الف) گرایش زنان به ادبیات داستانی و روانشناسی
مطالعات میدانی نشان دادهاند که زنان بیشتر به رمان، داستان کوتاه، کتابهای انگیزشی، تربیتی و روانشناختی علاقهمندند. این گرایش ممکن است به دلیل ویژگیهای عاطفی، ارتباطمحور بودن، و نقشهای اجتماعی و خانوادگی زنان باشد.
ب) علاقه مردان به تاریخ، سیاست، علوم فنی
مردان بیشتر تمایل دارند کتابهایی درباره سیاست، تاریخ، اقتصاد، علوم رایانه، فناوری و فلسفه بخوانند. این امر تا حدی ناشی از نقشهای اجتماعی سنتی مردانه، گرایش به تحلیل و استدلال، و میل به کنترل و قدرت اطلاعاتی است.
تفاوت در انگیزههای مطالعه
الف) زنان: رشد شخصی و روابط انسانی
زنان عمدتاً بهدنبال ارتقای مهارتهای ارتباطی، رشد فردی، درک احساسات و بهتر شدن نقش مادری، همسری یا شغلی خود هستند. مطالعه برای آنها راهی برای خودشناسی و افزایش کیفیت زندگی است.
ب) مردان: آگاهی تخصصی و اجتماعی
مردان بیشتر از زاویه تحلیلگری، افزایش قدرت تصمیمگیری، توسعه شغلی، یا ورود به مباحث عمومی و سیاسی مطالعه میکنند. برای بسیاری از مردان، مطالعه ابزاری برای تثبیت موقعیت اجتماعی یا حرفهای است.
تفاوت در شیوه و زمان مطالعه
الف) زنان و مطالعه در زمانهای پراکنده
زنان به دلیل نقشهای چندگانه در خانه و اجتماع، معمولاً در زمانهای پراکنده و کوتاهتر مطالعه میکنند. آنها ممکن است شبها، در زمان استراحت کودک یا هنگام استراحت میان کارهای خانه مطالعه داشته باشند.
ب) مردان و تمرکز در زمانهای منسجمتر
مردان، بهویژه آنان که در مشاغل اداری یا پژوهشی هستند، معمولاً در ساعات مشخصتری به مطالعه میپردازند و در بسیاری موارد، فضای شخصی و سکوت بیشتری برای این کار دارند.
تأثیر ساختار اجتماعی و فرهنگی بر الگوهای مطالعه
تفاوت در الگوهای مطالعه، بیش از آنکه به تفاوتهای ذاتی مربوط باشد، ریشه در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه دارد. جامعه از دوران کودکی به پسران و دختران الگوهای متفاوتی از مطالعه و ارزشگذاری بر محتواها میدهد:
در مدارس، دختران بیشتر به کتابهای ادبی و اخلاقی ترغیب میشوند، پسران به مباحث علمی و رقابتی.
در خانوادهها، مسئولیتهای خانه بیشتر بر دوش دختران گذاشته میشود و زمان فراغت محدودتر دارند.
رسانهها، زنان را بیشتر با عناوین زیبایی، روابط، احساسات و روانشناسی مخاطب قرار میدهند و مردان را با سیاست، قدرت، و تحلیل.
این الگوها باعث بازتولید تفاوتهایی میشود که ممکن است لزوماً ناشی از علاقه واقعی افراد نباشد، بلکه حاصل انتخابهای تحمیلشده فرهنگی باشد.
پیامدهای اجتماعی تفاوتهای مطالعهای
الف) تخصصزدگی مردان و عاطفهگرایی زنان
اگر مردان فقط منابع فنی بخوانند و زنان صرفاً منابع احساسی، جامعه با نوعی دوپارگی مواجه میشود: مردانی سرد و تحلیلی، و زنانی عاطفی و انزواطلب. این دوگانگی مانعی برای گفتوگوی بینجنسی سالم و برابر خواهد بود.
ب) نابرابری دسترسی به منابع فرهنگی
در بسیاری از خانوادهها، مردان حق انتخاب بیشتری در خرید کتاب، حضور در جلسات کتابخوانی، و مطالعه دارند. زنان ممکن است به دلایل خانوادگی، مالی یا فرهنگی از این فرصتها محروم بمانند.
پ) تفاوت در تربیت فرزندان
اگر مادران بیشتر به مطالعه گرایش داشته باشند، احتمال اینکه فرزندان کتابخوان شوند بیشتر است. اما نبود الگوهای مردانه در کتابخوانی نیز ممکن است پسران را از مطالعه دور کند.
راهکارهایی برای توازن در الگوی مطالعه جنسیتی
تولید محتوای مطالعاتی جذاب برای هر دو جنس: کتابهایی که هم موضوعات فکری و هم عاطفی را تلفیق کنند.
الگوسازی پدران کتابخوان: حضور پدران در جمعهای کتابخوانی خانوادگی یا مدارس، بهویژه برای پسران ضروری است.
تشویق به تبادل کتاب بین زنان و مردان: مطالعه کتابهای مورد علاقه جنس مخالف، فهم متقابل را بالا میبرد.
محو کلیشههای جنسیتی در آموزش و رسانه: باید به دختران یاد داد که تفکر انتقادی و علوم را جدی بگیرند و پسران را به خواندن ادبیات و روانشناسی تشویق کرد.
برگزاری مسابقات یا چالشهای خانوادگی مطالعه: بهگونهای که همه اعضا، صرفنظر از جنسیت، با موضوعات گوناگون آشنا شوند.
نتیجهگیری
تفاوت در الگوهای مطالعه میان زنان و مردان واقعیتی اجتماعی است که از عوامل فرهنگی، آموزشی، خانوادگی و رسانهای تأثیر میگیرد. اگرچه این تفاوتها میتوانند بخشی از تنوع طبیعی گرایشها باشند، اما در بسیاری موارد ناشی از الگوهای نابرابر فرصت و نقشهای جنسیتی تثبیتشدهاند.
هدف جامعه باید نه حذف این تفاوتها، بلکه ایجاد تعادل، درک متقابل و گسترش دامنه تجربههای مطالعاتی برای هر دو جنس باشد. مطالعه، اگر از مرزهای کلیشهای عبور کند، میتواند ابزاری برای گفتوگوی بهتر میان زنان و مردان، ارتقای فرهنگی متقابل، و رشد یک جامعه متعادل و برابر باشد.